نوشته های من

نوشته های من

خاطرات
نوشته های من

نوشته های من

خاطرات

دروغی تو دنیا!

   رو دلم پرده ای دلتنگی نشسته. نمی دونم از کی و چی؟ اما سخت دلتنگم و این درد بزرگیه. احساس میکنم مشکلی دارم اما از درکش عاجزم و این خیلی سخته!  

احساس تنهایی شدیدی دارم اما کمبودی هم حس نمیکنم!  

دلم یه دوست میخواد که سرم رو رو شونه هاش بزارمو اشک بریزم و اون نپرسه چرا؟! و با این حساب منم باید برم تو قالب متانت همیشگیم و فقط لبخند بزنم و بگم همه چی آرومه و بگم چیزی کم ندارم و نگم که چققدررر دلم میخوهد بمیرم و از این دنیای مزخرف برای همیشه برم و به ابدیت بپیوندم.  

و چه شیرینه نزدیک به خدا بودن بی درد بودن انسانی بین گرگ ها نبودن