نوشته های من

نوشته های من

خاطرات
نوشته های من

نوشته های من

خاطرات

عقیده‌خرافی

      چند سال پیش کتاب «تنها عشق حقیقت دارد» را خواندم, کتابی که خواهرم معرفی کرده بود. این کتاب بسیار هیجان انگیز بود به طوریکه حتا دقیقه ای نمی توانستم رهایش کنم, شاید به خاطر عقیده ای بود که در خودش پرورش داده بود که خواننده را مجذوب خود میکرد؛ عقیده به نسخ,تولد دوباره و یا حتا چند باره!!

چیزی که بیشتر این کتاب را برای من جذاب می کرد, نوشته ی درون مقدمه اش بود: «این کتاب براساس حقیقت نوشته شده است» و مرا امیدوار می کرد که این کتاب براساس دیده ها و شنیده های نویسنده است وحتمن می توان به آن اعتماد کرد! و من تا مدت ها این کتاب را باور داشتم و دلیل مناسبی هم برای اعتقاد به تناسخ پیدا کرده بودم ؛ آن هم اینکه خدا چگونه می تواند براساس یک زندگی نابرابر انسان را مجازات یا پاداش دهد؛ شاید اگر انسان فقیری که دزدی می کند به جای یک مرد ثروتمند بود هرگز دستان آلوده ای نمی داشت!! و....

اما بعد از چند سال(شاید دو سال) به سختی با این عقیده ام به مبارزه برخاستم و نکوهش برای اینکه چطور توانستم خدا را ناتوان بدانم حال آنکه خوب می دانم که خدا بر هر کاری تواناست و عقیده ی تناسخ به هیچ عنوان پذیرفته نخواهد بود چرا اینکه قرآن کتابی است همه جانبه که همه ی موضوعات مهم بشری را در خود جای داده است, شامل و جامع.

اعتقاد به نسخ عقیده ی بسیار مهمی است که اگر وجود داشت حتمن در قرآن ذکر میشد و عقیده ی تازه ای هم نیست که در زمان اسلام و پیامبر اسلام وجود نداشته باشدچرا که این عقیده از آیین های برهمایی و بودایی در کشورهای چین و هند برخاسته و مربوط به حداقل پانصد سال قبل از اسلام است.

البته اعتراف میکنم که این عقیده خیلی هیجان انگیز و وسوسه برانگیز است؛ اما ما نباید به دنبال بهانه ای برای به وجود آمدن بدبیاری ها و مشکلات خودباشیم که تناسخ بهترین بهانه است؛ مثلن مونالیزای عزیز در آخرین پست خود از زندگی پیشین خود گلایه کرده و خود را دلداری می دهد. حال آنکه هیچ انسانی نیست مگر آنکه مشکلی دارد و خدا خود گفته است که انسان همواره در خسران و زیان است مگر آنکه نیکی کند.

گاهی فکر می کنم که خدا ما را برای زجر کشیدن آفریده است, اما به خاطر میاورم که بدون درد و رنج , سلامتی و زندگی آرام معنایی نخواهد داشت و بدون ناخوشی , خوشی!

تنها کاری که می توانیم در برابر مشکلات انجام دهیم توکل بر خدا و کمک خواستن از خود او و سربلند بیرون آمدن از پس امتحان اوست و شاید لطف او, که حتمن شامل ما خواهد شد چرا که او بسیار مهربان و شنونده است.

 

 

 

حاشیه:راستی جمعه تولدم بود و من از خواهر های عزیزم یه گوشی موبایل کادو گرفتم و این بهترین کادوی تولدی بوده که تا به حال گرفتم. من عاشق خواهرهای گلم هستم.

کوه را کندم

سلام  

بالاخره کنکورم رو دادم و خیالم راحت شد.  

شب قبل از کنکور خیلی خوشحال بودم که بالاخره انتظارم داره تموم میشه و در واقع اصلن باور م نمیشد که جدی جدی درس خوندنم داره تموم میشه واز این بابت حس خیلی قریبی داشتم از بس که هر هفته کنکور آزمایشی می دادم دیگه همین کنکور اصلی هم واسم عادی شده بود و من تمام تلاشم رو میکردم تا اون رو متفاوت ببینم.  

سر کنکور هم حتا انتظار داشتم سوالهایی باشه که من ابدا نمیتونستم بلدشون باشم اما وقتی دفترچه رو باز کردم ویه نگاه کوتاه به سوالات کردم دیدم که  خیلی ساده است و دقیقن همون سوالایی هست که توی تمام کنکورهای آزمایشی میدیدم و این واسم خیلی هیجان انگیز بود و به سرعت شروع به پاسخ دادن کردم. وقتی از حوزه میومدم بیرون واقعن خوشحال بودم امیدوارم که رتبه ی خوبی بیارم .